🤎عطر تلخ🤎P17
علامت لیا+ 🌕 علامت جونگکوک _ 🌕 علامت یونسو ×🌕 علامت تهیونگ ÷ 🌕
••••••••••••••••••••••••
×دارید چیکار میکنید؟
÷فقط ساکت شو
×دارید برای کی نقشه میکشییید
÷صداتو بیار پایین
×واسه لیا نه؟
_واسه چی ما باید برای لیا نقشه بکشیم
×اما بنظر میومد دارید راجع به لیا حرف میزدید
_ببین راجع به یکی از شرکاس
×واقعا چیشده حالا؟
_خب اون از شرکتمون دزدی کرده و حالا داریم براش نقشه میکشیم که گیرش بندازیمو پولامونو پس بگیریم
ابروهامو بردم بالا و گفتم
×واقعا
÷آره
×با تو نبودم
_بله یونسو شی
×رنگ پوستم خاکستریه؟
_نه چطور
×گوشام چی؟ درازه؟
_منظورت؟
×من باید خر باشم و بجای کره ای حرف زدن عر عر کنم که حرف شمارو باور کنم
ی نفس عمیقی کشیدم و گفتم
×فقط حقیقتو بهم بگید
_خب امممم...میدونی که ۲ هفته دیگه تولد لیاس
×خب
_خب همین دیگه گند زدی تو سوپرایزمون
ی دونه محکم زدم تو سرمو گفتم
×ببخشید بد برداشت کردم داستانو جنایی کردم
_نه اصلا مشکلی نیست ، فقط نمیخواستیم لیا بفهمه
×خب الان که منم فهمیدم میتونم کمکتون کنم نه؟
_اوهوم آره آره چرا که نه
ی لبخند زدم و ی فحش نثار خودم کردم و ازشون دور شدم
(جونگ کوک ویو)
_شت شت ماشالا به هوش خودم آرهه ، حال کردی نه خدایی حال کردی ؟
ی لبخند مستطیلی زده گفت
÷بیا انیشتین تا بیشتر شک نکردن
_همه اینا تقصیر جنابعالی ها
÷چرا ؟
_تو باعث شدی راجع بش تو خونه حرف بزنیم
ی دونه زد پس کلم و گفت
÷آدم با هیونگش اینجوری حرف میزنه ، اصلا خوب کردم
خندمون گرفت و شروع کردیم به خندیدن
.....
حال کنین این دفعه جای بد تمومش نکردم
کم کم دارم مجبور میشم شرط بزارم مثل بقیه هااا
••••••••••••••••••••••••
×دارید چیکار میکنید؟
÷فقط ساکت شو
×دارید برای کی نقشه میکشییید
÷صداتو بیار پایین
×واسه لیا نه؟
_واسه چی ما باید برای لیا نقشه بکشیم
×اما بنظر میومد دارید راجع به لیا حرف میزدید
_ببین راجع به یکی از شرکاس
×واقعا چیشده حالا؟
_خب اون از شرکتمون دزدی کرده و حالا داریم براش نقشه میکشیم که گیرش بندازیمو پولامونو پس بگیریم
ابروهامو بردم بالا و گفتم
×واقعا
÷آره
×با تو نبودم
_بله یونسو شی
×رنگ پوستم خاکستریه؟
_نه چطور
×گوشام چی؟ درازه؟
_منظورت؟
×من باید خر باشم و بجای کره ای حرف زدن عر عر کنم که حرف شمارو باور کنم
ی نفس عمیقی کشیدم و گفتم
×فقط حقیقتو بهم بگید
_خب امممم...میدونی که ۲ هفته دیگه تولد لیاس
×خب
_خب همین دیگه گند زدی تو سوپرایزمون
ی دونه محکم زدم تو سرمو گفتم
×ببخشید بد برداشت کردم داستانو جنایی کردم
_نه اصلا مشکلی نیست ، فقط نمیخواستیم لیا بفهمه
×خب الان که منم فهمیدم میتونم کمکتون کنم نه؟
_اوهوم آره آره چرا که نه
ی لبخند زدم و ی فحش نثار خودم کردم و ازشون دور شدم
(جونگ کوک ویو)
_شت شت ماشالا به هوش خودم آرهه ، حال کردی نه خدایی حال کردی ؟
ی لبخند مستطیلی زده گفت
÷بیا انیشتین تا بیشتر شک نکردن
_همه اینا تقصیر جنابعالی ها
÷چرا ؟
_تو باعث شدی راجع بش تو خونه حرف بزنیم
ی دونه زد پس کلم و گفت
÷آدم با هیونگش اینجوری حرف میزنه ، اصلا خوب کردم
خندمون گرفت و شروع کردیم به خندیدن
.....
حال کنین این دفعه جای بد تمومش نکردم
کم کم دارم مجبور میشم شرط بزارم مثل بقیه هااا
- ۵.۸k
- ۱۲ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط